نقد جعفر گودرزی بر فیلم اسفند/ وقتی در نبود فیلمنامه، هور مسأله نمیشود!

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نوشت:
سینمای جنگ بیش از هر ژانری نیازمند قصهای منسجم، شخصیتپردازی عمیق و فضاسازی دقیق است. اسفند با بازآفرینی عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲، میخواهد مقطعی حساس از تاریخ جنگ را روایت کند؛ جایی که عراق تا سقوط فکه پیش رفته و اهواز در معرض تهدید بود. اما آیا فیلم توانسته از این ظرفیت عظیم بهره ببرد؟
فیلم با ریتمی تند و تنشی ملموس آغاز میشود. پیشروی عراقیها، تیر خلاص زدن به رزمندگان ایرانی و روایت رسانههای دشمن که جنگ را برنامهریزیشده میدانند و ایرانیان را تنها قربانیانی برای کشته شدن معرفی میکنند، همه نوید یک درام جنگی پرتعلیق را میدهد. اما این شروع قدرتمند، خیلی زود در ریتمی کند، حشو روایی و فقدان تعلیق گم میشود.
در میانهی فیلم، جنگ از محوریت خارج شده و ماجراهای مشکوک عباس، فرماندهی سپاه، جای آن را میگیرد. پیشروی دشمن که ابتدا حیاتی به نظر میرسید، ناگهان به حاشیه رانده میشود. این تغییر مسیر، بدون تعلیق یا پرداخت دراماتیک، ساختار فیلم را متزلزل میکند.
فیلم تلاش دارد «هور» را به بستری استراتژیک برای نبرد تبدیل کند، اما این جغرافیا هرگز به عنصری دراماتیک بدل نمیشود. تصمیمها در حد گفتگو باقی میمانند و هور، بهجای تبدیل شدن به میدان جنگ، تنها پسزمینهای خنثی میماند.
عملیات خیبر، با آن حجم عظیم از نیرو و تجهیزات، در نهایت اجرا میشود، اما فیلم، بهجای اوجگیری، در جزئیات زائد و شعارهای تکراری سینمای جنگ ایران گرفتار میشود. این همه هیاهو، وقتی در خدمت فیلمنامهای استخواندار نباشد، نتیجهای جز یک نمایش پرزرقوبرق اما بیاثر ندارد.
گاهی اوقات پاشنه آشیل فیلمهای جنگی امکانات زیاد است چرا که فیلمساز مقهور آن می شود و درامی شکل نمی گیرد.
اسفند میتوانست اثری ماندگار باشد، اما در نبود تمرکز روایی و شخصیتپردازی عمیق، تنها تصویری پراکنده از یک مقطع حساس تاریخی ارائه میدهد. پایانبندی نیز بیش از حد شعاری است؛ در حالی که سینما جایی برای شعار نیست، بلکه بستری برای خلق لحظاتی است که حقیقت انسانی را در دل فاجعه بازتاب دهد و متاسفانه در حصار شعار، حقیقت جنگ گم میشود…