نقد جعفر گودرزی بر فیلم رها: در جستجوی رهایی، گرفتار در دامی عمیق‌تر

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نوشت:

رها،درامی است که از دل فقر و تلخی‌های یک زندگی ازهم‌گسیخته می‌جوشد و به مرور، با انباشت بحران‌ها، به تراژدی‌ای ناگزیر می‌رسد. فیلم در یک قاب ساده آغاز می‌شود: تعمیر یک ساعت کوکی، پدری که زمانی راننده‌ی مترو بوده و حالا با تعمیر وسایل کهنه روزگار می‌گذراند، و دختری که در میانه‌ی نیازهای خود و محدودیت‌های خانواده، میان «خواسته» و «اجبار» گرفتار است. اما این سادگی، تنها پوششی است بر بحرانی که در بطن داستان در حال شکل‌گیری است. خرید یک لپ‌تاپ دست دوم، سرآغاز یک دومینو از وقایع است که به‌جای حل یک مشکل، بحرانی عمیق‌تر را رقم می‌زند.فیلم در چیدمان نقاط عطف خود، رویکردی کلاسیک دارد.

حادثه‌ی محرک، زمانی رخ می‌دهد که رها لپ‌تاپی را دریافت می‌کند که محتوای آن، زندگی یک فرد دیگر را نیز درگیر کرده است. از اینجا به بعد، داستان با سلسله‌ای از تنش‌ها، تهدیدها، و انتخاب‌های ناگزیر پیش می‌رود، اما هرچه جلوتر می‌رویم، میزان رخدادهای دراماتیک از منطق واقع‌گرایانه فاصله می‌گیرد. نقطه‌ی اوج فیلم، یعنی مرگ رها، می‌توانست با پرداختی موجز و درگیرکننده، تأثیر احساسی عمیق‌تری بگذارد، اما فیلم در مسیر رسیدن به این لحظه، بیش از اندازه بر تصادف‌های ناگهانی و پیچش‌های پرشمار تکیه می‌کند.
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های فیلم، شخصیت‌پردازی آن است. پدر، مردی است که در مواجهه با تلخی‌های زندگی، تنها با سکوت و تلاش برای ادامه دادن، زنده مانده است. رابطه‌ی او با دخترش از نقاط احساسی فیلم است؛ اما مادر، بیش از آنکه کنش‌گر باشد، صرفاً در جایگاه مقابله با پدر قرار دارد و فرصت چندانی برای عمق بخشیدن به شخصیتش نمی‌یابد. برادر رها نیز بیشتر در خدمت گره‌های معمایی داستان است تا یک شخصیت مستقل با انگیزه‌های روان‌شناختی پیچیده.

مشکل اصلی فیلم، تودرتویی بیش از حد خطوط داستانی است. ورود پلیس، ماجرای کمای صاحب لپ‌تاپ، تهدیدها، تعقیب‌وگریز، و سرانجام مرگ تراژیک رها، همگی عناصری هستند که هرکدام به‌تنهایی ظرفیت بالایی برای درام‌پردازی دارند، اما درهم‌تنیدگی بیش از حد آن‌ها، ضرباهنگ روایت را از کنترل خارج می‌کند. درحالی‌که مرگ رها می‌توانست نقطه‌ی نهایی فیلم باشد، فیلم همچنان ادامه می‌یابد و با افشای نقشه‌ی برادر، گویی به‌جای یک پایان‌بندی تأثیرگذار، چندین بار به نقطه‌ی پایانی می‌رسد.

نام فیلم، «رها»، در تضادی آشکار با سرنوشت شخصیت اصلی است. او نه‌تنها رها نمی‌شود، بلکه در مسیر تلاش برای گره‌گشایی از یک بحران، خود را درون بن‌بستی تاریک‌تر گرفتار می‌کند. این نام می‌تواند کارکردی استعاری داشته باشد: شاید تنها رهایی ممکن، در مرگ نهفته است.

در نهایت، «رها» فیلمی است شریف، که در مضمون خود، به نقد نابرابری اجتماعی و تأثیرات مخرب فقر می‌پردازد. استعاره‌های «وسایل دست دوم» و «دورریختن»، فراتر از اشیا، به سرنوشت آدم‌هایی اشاره دارد که در این چرخه‌ی بی‌رحم، به سادگی حذف می‌شوند. اگرچه فیلم می‌توانست با تمرکز بیشتر بر روابط درونی خانواده و حذف پیچیدگی‌های اضافی، به اثری منسجم‌تر بدل شود، اما در نهایت، به دلیل صراحت در پرداخت تلخی‌های زندگی و روایت قصه‌ای که با تمام ضعف‌هایش، تکان‌دهنده و تلخ است، اثری قابل احترام و درخور توجه محسوب می‌شود.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا