نرگس کریمی منتقد سینما: سکانس حملهی خرس در پایتخت هفت نشان داد چقدر جای فیلمهای ترسناک در آثار ما خالی است

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، نرگس کریمی منتقد سینما طی یادداشتی اختصاصی بر سریال پایتخت هفت از قسمت ۲۰ دست بر نکته ای قابل توجه برای صدا و سیما، تهیه کنندگان، کارگردانان و نویسندگان گذاشت و نوشت:
سکانس حملهی خرس به کمپر ارسطو در پایتخت ۷ و واکنش مخاطبان به این سکانس، من را واداشت تا به این فکر کنم که چقدر جای فیلمهای ترسناک از نوع horror و scary در سینما و تولیدات تصویری ایران خالیست و به این نوع روایت بهقدر کافی پرداخته نشده.
پایتخت که یک کمدی اجتماعی موفق در طی سالیان سال بوده و بسیار خنده به لبهایمان آورده، در لحظاتی تبدیل به یک درامِ عمیق شده و اشکمان را درآورده، حتی در قالب فیلم اکشن جنگی ما را هیجانزده کرده؛ و حالا در قسمت ۲۰ سری هفت، پا در دنیای وحشت گذاشته و ترس را در وجودمان انداخته. آنقدری که مخاطب را وسوسه کرد تا خودش را در آن موقعیت ببیند و با خود بپرسد: «اگر من در آن موقعیت بودم، چه میکردم؟»
پس اگر پایتخت در یک سکانس حداکثر نیمساعته موفق بوده که از یک اثر کمدی، به فضای وحشتانگیز ورود کند، چرا در این سرزمین، با اینهمه اعتقادات و باورها و قصهها و شخصیتهای باستانی و خرافی و خوراک اولیه برای ساخت آثار ترسناک، و البته وجود علاقهمندان به این گونه سینمایی، فیلم موفقی در این ژانر ساخته نمیشود؟
قطعاً نمونههایی در زمینهی وحشت ساخته شده، اما متأسفانه اکثر آنها قدرت چندانی نداشتند.
مثلاً فیلمهایی مثل زار با تمرکز بر ارواح و باورهای محلی، یا ماهی و گربه با روایتی متفاوت و حس تعلیق، تلاشهایی برای ورود به این سبک بودند. همچنین پوست، آن شب و شب بیپایان نیز سعی کردهاند با بهرهگیری از فضاهای بومی یا روانشناختی، حس ترس را القا کنند؛ اما هنوز هیچکدام نتوانستهاند به یک استاندارد قابلقبول، چه از نظر فیلمنامه و چه در جذب گستردهی مخاطب، برسند.
با این حال، پایتخت نشان داد که اگر قصه خوب باشد، نگاه کارگردان حرفهای و دقیق باشد و بازی خوب و باورپذیری از بازیگرانش گرفته شود، میشود در همین ایران هم به دنیای ترس قدم گذاشت و موفق هم شد!
این سکانس ترسناک در پایتخت میتواند برای فعالان هنری علاقهمند به فضای دلهرهآور، دروازهای جدید باشد تا برای ساخت چنین محتوایی شهامت به خرج بدهند و به ساخت آن جدیتر ورود کنند، بنویسند و بسازند تا سطح این نوع فیلمسازی را هم، مثل درامهای موفق، کمدیها، اجتماعیها، جنگیها و… بالا ببرند؛ یا اینکه این فرصت همینجا رها شود و هرچند سال یکبار، کسی ناخنکی به این فضا بزند و ضعفهای فیلمنامهای، کارگردانی، تدوین و بازیگری در این نوع روایت باقی بماند و پیشرفتی حاصل نشود!
هرچند در سالهای اخیر، تمایل و تلاشهایی برای ورود به سبک ترسناک و دلهرهآور وجود داشته، اما این مسیر هنوز تا رسیدن به سطح قابلقبول، راهی طولانی در پیش دارد و نیازمند همت و جدیت بیشتریست—بهویژه حالا که دیدیم «شدنش میشود»، اگر «کنندگان کار» بخواهند.