کارگردانی بازی خونی موفق نبود!

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، صاحبه پویان مهر منتقد جشنواره فیلم فجر طی نقدی اختصاصی نوشت:

بازی خونی فیلمی به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه کنندگی سعید پروینی است، هدف به تصویر کشیدن قیام مردم آمل بر علیه کمونیست‌ها در پاییز و زمستان ۱۳۶۰ است، اما جز یک صحنه چیز دیگری از حمله مردم ندیدیم و خط پیرنگ بیشتر بر زندگی نیروی نظامی و قهرمان پیش رفت.

بازی خونی نام درستی برای اثر است و با محتوا هم سو است.
ساختار فیلمنامه سه پرده‌ای و خطی است، عطف دارد، اما قوی نیست، دیالوگ‌های زیاد و بمباران اطلاعاتی دارد و ذهن مخاطب را خسته می‌کند، نیاز بود از کش دادن برخی صحنه‌ها جلوگیری کنند، این امکان وجود داشت که ساختار تغییر کند و ایده خراب نشود.

فیلم شروع جذابی ندارد، طرح مساله می‌کند اما
معرفی کاراکتر خوب نیست و این مساله تا انتها باقی می‌ماند، بازیگران وارد می‌شوند اما شناسانده نمی‌شوند.
قصه از میانه وارد ماجرایی جدید یعنی رابطه  الهه و سعید  می‌شود این درحالی است که طبق اصول ساختار سه پرده‌ای این زمان درستی برای وارد کردن کاراکتر جدید آن هم بدون کاشت نیست، می‌دانم هدف داشتن یک خرده پیرنگ قوی بود اما به دلیل اشتباه در زمان بندی و تاکید می‌کنم، نداشتن کاشت کاملا جدا از هدف اصلی دیده شد.
قهرمان احمد است، طراحی قوی‌ای ندارد از این جهت که مدام کم‌رنگ می‌شود شاید اگر کسی جز ارسطو خوش‌رزم آن را بازی کرده بود باورپذیر نمی‌شد.
ضد قهرمان گروه سربداران است که قهرمان را به چالش می‌کشد.
هنر بازیگران خوب  و در مواردی عالی است نظیر نقش آفرینی پیام احمدی‌نیا و مهیار شاپوری که بسیار روان و باورپذیر بازی کردند،  مجید پتکی گیلانی است اما لهجه مازندرانی را درست بیان می‌کند،  اما بهتر بود درمورد بعضی از کاراکترهای هم به این نکته توجه می‌شد.
در محدود مواردی تعلیق خوب ایجاد می‌کند و مخاطب را بین سیاه یا سفید بودن یکی از ماموران دچار تردید می‌کند که خوب است اما این گونه تعلیقات هم نتوانسته‌اند به بالا بردن ریتم و کشش پیرنگ کمک کنند.
طراحی لباس درست است، با زمان و دوره هدف همخوانی دارد.
گروه موسیقی چرا در مازندران آهنگ گیلانی پخش می‌کنید و مازندرانی می‌رقصند؟
نمی‌شود دیدن این اندازه صحنه‌های اضافی را به گردن تدوین انداخت از نظرم شیوه روایت ضعیف سبب کند شدن ریتم می‌شود، چینش صحنه‌ها خوب است اما چون داده‌ها زیاد است این‌طور به نظر می‌رسد که در جای درستی قرار نگرفته اند، اصلاح رنگ و نور به درستی انجام نشده، در سکانس‌های مربوط به شب هیچ تصوری از چهره بازیگران نداریم مگر اینکه قبلا آن‌ها را دیده باشیم و حدس بزنیم.
چند صحنه آخر پایان بندی را پسندیدم به کاشت‌های قبل برمی‌گشت و خوب بود اما دلیلی برای آن جنگ فرسایشی نبود، دقایق زیادی را شاهد تیراندازی و صحنه‌هایی بودیم که حذفشان هیچ آسیبی به پیرنگ اصلی وارد نمی‌کند.
به دلیل صدای بی کیفیت سالن نمی‌توان در مورد کار صدا و موسیقی نظر داد این نقد منفی و جدی به برگزار کنندگان جشنواره وارد است.
کارگردانی اثر موفق نیست به تمام دلایلی که عنوان شد، انتخاب سارا حاتمی برای نقش درست نبود می‌دانم از عهده آن برآمد اما به دلیل حالت طبیعی چهره اش باورپذیر نیست، فیلمنامه نیاز به بازبینی جدی و حذفیات دارد، از تدوین و عدم حذف صحنه‌های مازاد غافل مانده‌اند و اگر بازی خوب بازیگران نبود دلیلی برای دیدن فیلم نبود.

پ.ن: ارسطو خوش رزم بازیگری تواناست اما نمی‌دانم به چه دلیل برای نشان دادن هنر خود فیلم‌نامه‌های بد را انتخاب می‌کند هنوز نقش آفرینی خوبش در فیلم بد صبح اعدام را نیز به خاطر داریم.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا