نقد جعفر گودرزی: فیلم موسی کلیم الله در روایت خلاقیت نداشت!

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نوشت:

سینمای تاریخی، به‌ویژه وقتی دست روی قصه‌های شناخته‌شده و اسطوره‌ای می‌گذارد، همیشه در دوگانه‌ تصویرسازی پرشکوه و روایت دراماتیک گیر می‌افتد. خیلی از فیلم‌های این ژانر، از جمله «موسی»، در وسوسه‌ بازسازیِ پرزرق‌وبرق یک عصر گم‌شده چنان غرق می‌شوند که اصل سینما را فراموش می‌کنند: قصه‌گویی.

فیلم پر از کلیشه‌هایی است که انگار از دل صدها فیلم تاریخی مشابه بیرون کشیده شده‌اند. همان فرعونِ مغرور که خواب آخرالزمانی می‌بیند، همان بردگانِ در انتظار منجی، همان قابله‌هایی که بر در خانه‌ها علامت می‌گذارند، همان نوزادانی که دسته‌دسته به نیل سپرده می‌شوند. تصاویر پرطمطراق و جلوه‌های ویژه‌ای که سعی دارند شکوه را جایگزین حس کنند، اما موفق نمی‌شوند.

فیلم حتی در پرداخت شخصیت مادر موسی هم آن‌چنان که باید موفق نیست. آسیه که قرار است یک شخصیت کلیدی باشد، صرفاً نظاره‌گر است. عمران، پدر موسی، تقریباً هیچ کارکردی در روایت ندارد. انگار تنها زنان در این قصه وزن دارند و مردان، یا ظالم مطلق‌اند یا خنثی.

سکانس ریختن نوزادان در نیل می‌توانست تبدیل به یک لحظه‌ دراماتیک و هولناک شود، اما فیلم آن را بی‌حس و حال رد می‌کند. لحظه‌ای که تمساح در آب ظاهر می‌شود، به جای ایجاد دلهره، مضحک است. مرگ و زندگی موسی، که باید در مرکز درام باشد، با صحنه‌های کشدار و بی‌اثر تلف شده است.

فیلم آن‌قدر بر جلوه های ویژه و عظمت بصری تکیه دارد که فراموش می‌کند درام یعنی درگیری احساسی، یعنی نفسِ در سینه‌حبس‌شده‌ مادر موسی وقتی دارد کودکش را به آب می‌سپارد. چه نیازی به طولانی کردن صحنه‌ زایمان است؟ مگر جذابیت سینما در جزئیات فیزیکی است یا در احساساتی که منتقل می‌کند؟

فیلم در سطح داستانگویی کلاسیک گیر کرده و هیچ‌گونه تغییر یا خلاقیت تازه‌ای در روایت ندارد. وقتی تعبیرکننده خواب با آن چهره مضحک و بدون دلیلش، فریاد می‌زند که “یک غریبه در میان ماست”، انگار مستقیماً دیالوگ را از کتاب‌های تاریخی بیرون کشیده‌اند و همان‌طور بی‌روح به زبان آورده‌اند. در سینمای مدرن، حتی اسطوره‌های کهن باید طوری بازسازی شوند که برای مخاطب معاصر تازگی داشته باشند، اما اینجا هیچ ردپایی از نوآوری نیست.
وقتی می‌دانیم موسی نجات پیدا می‌کند، چطور می‌توان تعلیق ایجاد کرد؟ با تمرکز بر جزییات مسیر، بر احساسات مادرش، بر خطرات ملموسی که تهدیدش می‌کنند، نه با اتفاقات پیش‌پاافتاده‌ای مثل لال شدن یک شخصیت فرعی که در بدترین شکل ممکن اجرا شده است.

یک فیلم تاریخی نباید فقط تاریخ را بازگو کند، بلکه باید آن را از زاویه‌ای تازه بررسی کند. اگر قرار است موسی را نشان دهیم، باید تأکید کنیم که چرا داستان او هنوز اهمیت دارد. چرا بردگی، ظلم، و قیام او امروز هم معنا دارد؟ فیلم‌هایی مثل «ده فرمان» و «شاهزاده‌ مصر» موفق بودند چون توانستند روح این داستان را زنده کنند، نه فقط پوسته‌ی تاریخی آن را.

«موسی» یک فیلم تاریخی درگیر در کلیشه‌هاست. نه نوآوری در روایت دارد، نه شخصیت‌های چندبعدی، نه تعلیق، نه فضاسازی احساسی. اگر جلوه‌های ویژه را از فیلم بگیریم، چیزی جز یک قصه‌ تکراری و سطحی باقی نمی‌ماند. تاریخ باید زنده شود، نه اینکه صرفاً بازسازی شود.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا