نقد جعفر گودرزی: آنتیک ؛ امامزاده قلابیِ سینما

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نوشت:
سینما، حتی در سبکهای بهظاهر بیپیرایهاش، یک معماری دراماتیک دارد؛ خشتهای آن با پیرنگ، تعلیق، و کنش شخصیتها روی هم سوار میشوند و جهانی را میسازند که مخاطب، چه در خنده و چه در اندوه، به آن ایمان بیاورد. اما آنتیک، بهجای سینما، چیزی شبیه به ویرانهای از یک ساختمان نیمهکاره است که معمارش نه نقشهای در دست دارد و نه شناختی از سازهای که قرار است برپا کند. در محترمانهترین توصیف، این فیلم را میتوان یک شلختگی فرمی و محتوایی، یک وصلهپینه سینمایی دانست که نه در ژانر خود جای درستی دارد، نه در روایت، و نه در منطق دراماتیک.
داستان، بدون پیرنگ، فقط یکسری اتفاق بیجهت است که روی هم تلنبار میشوند، بیآنکه برآیندی از تنش، تعلیق، و پیشروی داشته باشند. آنتیک دقیقاً همین است: هر حادثهای، نه از دل ماجرا زاده میشود و نه به سرنوشت شخصیتها معنایی میبخشد. فیلم، بهجای خلق روایت، درگیر تصادفهای بیمقدمه، ورودهای ناگهانی، و خروجهای بیاثر میشود و کارگردان و نویسنده گویی دست در کیسهی تصادف کردهاند و هرچه از آن بیرون آمده، بیهیچ نظمی، به فیلم دوختهاند.
آنتیک ادعای کمدی دارد، اما نه موقعیت میسازد، نه ریتم دارد. فیلم، در فضایی معلق میان ابتذال فیلمفارسی و ادعای نقد اجتماعی، سرگردان است و در نهایت، از هیچکدام بهرهای نمیبرد. اگر فیلمفارسیهای کلاسیک، با تمام ضعفهایشان، حداقل در ایجاد کشش روایی موفق بودند، آنتیک حتی در این سطح هم شکست میخورد؛ زیرا نه تعلیق دارد، نه کشمکش، و نه حتی منطق حداقلی برای پیشبرد داستان.
فیلم، میخواهد به نقد خرافهگرایی بپردازد، اما خود در دام همان سطحینگریای میافتد که در پی نقد آن است. نقد خرافه، نیازمند شخصیتپردازی، موقعیتسازی، و تحلیل اجتماعی است، اما این فیلم، با کلیشههای باسمهای، کار را به همان اندازه ساده و خامدستانه پیش میبرد که خود خرافهها این کار را میکنند. وقتی فیلمی، حتی در منطق داستانیاش، جعلی از آب درمیآید، چطور میتواند جعلی بودن پدیدهای را که در پی نقد آن است، به تصویر بکشد؟ فیلم، سرآخر، چیزی نیست جز همان امامزادهی قلابی که در پایان، مردم با کلنگ روی سرش خراب میکنند.