لقمان مداین: نخل طلای جعفر پناهی سیلی محکمی بود بر گوش انحصارطلبان سینما

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، لقمان مداین منتقد سینما طی یادداشتی اختصاصی به پیروزی جعفر پناهی در کسب نخل طلای جشنواره کن واکنش نشان داد و نوشت: جعفر پناهی جایزه نخل طلای کن را برد، آنقدر شیرین بود که شهد مبارکش بر کام تمام دلسوزان سینما نشست، دروغ چرا ذوق کردیم، بعد از کیارستمی بزرگ، حالا تیمی که جعفر پناهی هدایتش می کرد به موفقیت بزرگی رسید، تاریخ ساز، دیشب شاهد نقطه عطف سینمای ایران بودیم، شکسته شد، انحصار سینمای فرمایشی، برگی بر صفحه تاریخ سینمای ایران افزوده شد، شکوفه زد، نهال نحیف سینمای مستقل ما، تلخ است اما بگذارید بدون تعارف بیان کنم، دیشب سیلی محکمی به گوش حاکمیت نواخته شد، دیشب شروعی بود بر پایان سینمای حکومتی، یک زمانی سعید امامی با کمک مرتضوی و دیگر خبیثان هم مسلکش رسانه ها را فله ای بست و روزنامه نگاران را راهی زندان کرد، چه شد؟ انحصار رسانه با بخش فارسی صدای امریکا و بخش فارسی بی بی سی و بعد ها رسانه های دیگر از جمله کانال های تلگرامی شکسته شد، دیگر توانی در کنترل رسانه نداشتند، پیش رفت، صدا و سیما در گستاخی تا حدی جلو رفت که پلتفرم ها آمدند و انحصار سینمای خانگی از دستان رسانه میلی خارج شد، تاسیان و جنجال های قضایی اش مهر پایانی بود بر تسلط ساترا، یادمان نرفته گشت ارشاد را غیرقانونی تا جایی پیش بردند که جنبش مهسا پیش آمد و کنترل حجاب هم از دستانشان خارج شد، سیلی دیشب از جنس همین هایی بود که برشمردم، وقتی زندان بان ها پناهی را آزاد می کنند تا به مراسم برود یعنی صدای ترک برداشتن دیوار قطور انحصار را شنیدند، جعفر پناهی خشتی به دیوار بلند سینمای ایران افزود، با کمک تیم خوبش، شادمهر راستین را دیدید این استاد بزرگ، که قلم پربرکتش در متن تجلی داشته، یار وفادار کیارستمی و امروز جعفر پناهی، حالا رویایش در پر افتخار کردن نام بلند ایران به حقیقت پیوست، این روزها را فراموش نکنید، هزینه زیادی برای رسیدن به این دوران کشیده شده است.
برای حاکمیت ما جعفر پناهی همیشه دشمن قابل احترامی بوده، به نطقش گوش دهید، برایش آب و خاک ایران زمین اولویت دارد نه منافع شخصی، می گوید اختلافات را کنار بگذاریم تا یکپارچگی حفظ شود! معنایش را یافتید؟ خطر یکپارچگی ایران تا عمق زندان اوین هم رسوخ کرده، قابل توجه خارج نشینانی که فکر می کنند ترامپ برایشان فرش قرمز پهن کرده این صدای اپوزوسیون داخلی است، بشنوید! می گوید با احترام به تمام افکار و عقاید! باز هم پشت دستی بود بر دهان آنهایی که بنا را گذاشتند به بد دهانی با جامعه مذهبی، به گستاخی با رهروان مبارزه مدنی خشونت پرهیز، تعجبی ندارد پناهی هم بند فرهاد میثمی است، انسان های شریفی که تابع مبارزه مدنی خشونت پرهیز هستند و از درد روزگار محبوس گشتند به دانشگاه اوین، درد و بلایشان بخورد بر سر تصمیم گیرندگان سیستم امنیتی که با بی چشم و رویی بی حدشان او را از زندان آزاد می کنند تا به کن برود و در مسابقه شرکت کند، چراکه امید داشتند موفق نشود و این را دست بگیرند و حالا ماندند برنده نخل طلا را وقتی بازگشت چگونه به زندان بازگردانند، هرچند که از من بپرسید می گویم اینها را در گستاخی دستی تمام است.
با خودم‌می گویم یعنی سیستم معنای سخنان پناهی را درک کرد؟ اپوزوسیون خارج چه؟ کاش حضرات بفهمند میان پناهی آزادی خواه و دارای چهارچوب با اپوزوسیون خارج نشین بدون چهارچوب از زمین تا آسمان تفاوت است، قدرش را بدانید، او از معدود افرادی است که به یک چهارچوب میهن دوستانه پایبند است.
ده سال پیش سایت سازمان سیا را فردی دیده بود و نقل می کرد که نوشته واقعیت ما با آنچه که در آثار سینمایی می بینید متفاوت است، مثل ناجی هنر خط و ربط تعیین نکرده بود، مثل میز فرهنگی وزارت خط قرمز نداشت، کسی را مجبور نمی کرد مخفیانه فعالیت کند، بازار هنر را باز گذاشته بود، بجایش انحصار رسانه را به دست گرفت تا فرصتی باشد یکی را از فرش به عرش ببرد و دیگری را از عرش به فرش بکشاند، در کشور ما اما برعکس است، چون قدرت رسانه ندارند، یعنی آبرو نزد مردم ندارند، پس هنرمند را متوقف می کنند، با ابزار قهریه.
حضرت عباسی خودتان بگویید، آثاری که ممنوعه قلمداد کردید وقتی نسخه لو رفته اش آمد مردم ندیدند؟ لذت نبردند؟ ماندگار نشد؟ اقرار کنید برای قدرت تهدیدی ایجاد نشد، نه خانی آمد نه خانی رفت.
از گذشته درس بگیرید، بترسید از روزی که حمایتی ایحاد شود و تمام ظرفیت سینمای ایران را به سمت خود بکشاند و دیگر هیچ تسلطی در دستانتان نباشد.
روی که سعید روستایی در برادران لیلا سیلی را در گوش پدر زد، آن سیلی تفاسیر مختلفی شد، اما نوازشی بود بر صورت حکمرانی پدرسالارانه، کاش معنایش را در می یافتید.
وقتی اثر مارمولک را ۲۰ سال توقیف کردند در حالی که رهبری روز اول گفته بود اثری عالی است، نشان می دهد در کشور ما رهبری هم قاچاقی آزاد است چه برسد به جعفر پناهی.

دوست دارم اثرش را بر پرده سینمای خودمان ببینم، دوست دارم خودش را دوباره ببینم، حالا که کیارستمی نیست دلمان به همین ستاره های واقعی گرم است، جعفر پناهی، مرد صبور و پر افتخار سینمای ایران

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا