باز هم کپی، باز هم حسین میرزا محمدی!/نقد فیلم بازی خونی

به گزارش آژانس خبری سینمادرام، لقمان مداین منتقد جشنواره فیلم فجر طی نقدی اختصاصی نوشت:
بازی خونی را به تماشا می نشینم، انگیزه من بازیگران خوشنام اش هستند که توجه ام را به خود جلب کرده اند تا این اثر را از دست ندهم، دقایق ابتدایی متحیرم می کنند، همه چیز عالی است، ناگهان فیلم افت جدی میکند.
نمیدانم چرا هرگاه نام کارگردانش را میشنوم پای مهدویان به میان میآید، بر حسب ارادت اوست یا هرچه که نامش را نمیدانم، مردبازنده ساخته میشود، ایشان کت چرمی را میسازد، همان فیلمنامه، همان قصه، کمی تغییر! ماجرای نیمروز ساخته میشود، ایشان بازی خونی را میسازد، همان فیلمنامه، همان قالب، کمی تغییر!
برادر عزیزم دنیای خودت، زاویه نگاه خودت، هنر دست خودت زیباست، دست از سر مهدویان بیچاره بردار.
هر اثری را که بیابی میبینی نسخه کپی آن ارزنده نیست، مثل فصل دوم سریال های صدا و سیما!
فیلم بازی خونی ایرادات فنی زیاد داشت، تدوین حذف سکانس مازاد نکرده بود، پر بود از صحنه هایی که فیلم را از ریتم میانداخت، اصلاح رنگ و نور خوب بود، اما چرا باید فضای فیلم در تاریکی و مه غرق شود؟ مخاطب چشم درد گرفت از این همه تاریکی! تعلیق های خوبی داشت، نو بود، دیالوگ ها چکش کاری نشده بود، بمباران اطلاعاتی میکرد، روان نشده بود، از ظرفیت ارسطو خوش رزم به درستی استفاده نشده بود، علیرغم اینکه بازیگران عالی بودند، ولی انتخاب سارا حاتمی به عنوان چریک درست نبود، چه بسا اگر پتانسیل لیندا کیانی را در این زمینه بکار میگرفتید بیشتر به چشم می آمد، خلیل را دوست داشتم همان هادی حجازی فر ماجرای نیمروز بود، رسول بی نظیر بود، او هم جواد عزتی ماجرای نیمروز بود، روی لهجه ها درست کار نشده بود، ضعفش را نشان میداد، میزانسن خوب بود، گریم خوب بود، صدا خوب بود، هرچند که بلندگوهای برج میلاد مناسب کنسرت طراحی شده نه سینما و باعث میشد یک سری لاین ها همخوانی پیدا نکنند و صدا بم و ناواضح باشند، دیالوگ های کلیشه ای، کنش های گل درشت، در ذوق میزد هرچه بگویم ارزش خروجی کار فیلمبردار تحسین برانگیز بود و لذت بخش.
فرصتی برای پرداختن به نقد کامل نیست و مجبوریم طبق استاندارد جهانی هر فستیوال نقد ریویو محور ارائه کنیم پس نقد کامل بماند برای فرصت مناسب.